ما برگشتیم
این چند وقت که من و مامان نبودیم به این علت بود که اینترنت نداشتیم
تو این مدت من بسیار شیطونتر شدم و اتفاق مهمی که افتاده اینه که مرخصی زایمان مامان تموم شده و من و مامان با هم میریم سر کار اونجا من اتاق دارم و یه خاله که ازم مواظبت میکنه البته مامان هم تقریبا هر نیم ساعت به من سر میزنه .مامان اولش خیلی استرس داشت و می ترسید که به من بد بگذره ولی کم کم هر دو تامون داریم عادت می کنیم البته هیچ جا خونمون نمی شه .خوبیش اینه که شنبه تا سه شنبه میریم و بقیه هفته خونه ایم .تازه چند روز هم پیش مامان پروین موندم و حسابی شیطونی کردم
حالا بریم سر کارهایی که تازه یاد گرفتم
اول اینکه صندلی غذامو افتتح کردیم
اما خیلی روش نمیشینم چون هی میخوام بخورمش و نمیشه و عصبانی میشم و جیغ و داد راه میندازم
من دیگه مثل خانوما غذا میخورم فعلا فرنی و سوپ میخورم .سوپ خیلی خوشمزه تره و هرچقدر مامان بهم بده با اشتها میخورم
با شیشه شیر نمی تونم شیر بخورم و به جای مکیدن میجومش کلا برام چیز تعجب برانگیزیه
اینجا هم ننه پیرزن شدم
تازگی یاد گرفتم وقتی از چیزی خوشم میاد جیغ میزنم و خونه رو میذارم رو سرم
برمیگردم حتما